۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

هاشمی رفسنجانی و مدیریت بحران

خطبه‌های هاشمی‌ رفسنجانی در نماز جمعه این هفته مقدم بر هر امر دیگری نشان داد که چرا مرحوم امام خمینی این همه نسبت به هاشمی تعلق خاطر داشت و چرا همواره در امر بسیار خطیر و سرنوشت‌ساز نهضت چه قبل و چه بعد از انقلاب به وی تکیه می‌کرده‌اند. چرا در حکمی که قبل از انقلاب برای مرحوم مهندس بازرگان و همکارانشان به منظور سامان دادن به مشکلات و مسائلی که در نتیجه اعتصابات به وجود آمده بود صادر کردند، هاشمی‌رفسنجانی را نیز در آن گنجاندند.

چرا هاشمی را چند ساعت پس از سقوط رژیم شاهنشاهی راهی تلویزیون کردند؛ چرا سرنوشت جنگ را به هاشمی سپردند و چرا حل‌وفصل بسیاری از مسائل پیچیده و حساس بعد از انقلاب را به ایشان محول می‌کردند. هاشمی در روز جمعه نشان داد که توانایی‌های وی در مقوله مهم و استراتژیک یک مدیریت بحران کم نیست و در شرایط بحرانی این توانایی را دارد که کشتی نظام را از میان امواج و صخره‌ها به سلامتی عبور دهد.

اینکه او در آن خطبه‌ها چه بگوید و چگونه نظام را از بحرانی که بیش از یک ماه است در آن گرفتار آمده هدایت کند مساله‌ای بود که میلیون‌ها نفر بی‌صبرانه در انتظار شنیدنش بودند. فی‌الواقع از روز سه‌شنبه که حضور ایشان در نماز جمعه قطعی شد مجموعه‌ای از سوالات، تردیدها، ابهامات و نگرانی‌ها در جامعه به راه افتاد. همگان از خود می‌پرسیدند او چه خواهد گفت و پس از 50 روز سکوت سنگین و معنادار، 50 روزی که توفانی سهمگین که ظرف 30 سال گذشته سابقه نداشت ایران را درنوردیده بود، هاشمی چه تحلیلی، چه موضع‌گیری اتخاذ خواهد کرد.

بسیاری از مخالفان و معترضان که تصمیم به رفتن به نماز جمعه گرفته بودند، با ترس و تردیدی جانکاه که از خود می‌پرسیدند که نکند او از در سازش درآید و پای روی همه کژی‌ها و زشتی‌ها که از جانب مسوولان ظرف چند هفته گذشته صورت گرفته بگذارد. نکند او اشاره‌ای به انتخابات و تردیدهای به وجود آمده از سوی مردم ننماید و در عوض همگان را دعوت به اخوت و اتحاد کند. نکند او خانواده‌های داغدار حوادث اخیر را فراموش کند. نکند او خیل گسترده دوستان و یاران در بند را فراموش کند. حتی از اینها هم بدتر نکند او مهر تایید بر عملکردهای اخیر بزند. نکند او تسلیم تهدیدات گسترده چند روز اخیر مطبوعات وابسته به دولت شده و کوتاه بیاید و بسیاری نکندهای دلهره‌آمیز دیگر.

در عین حال از این نکته مهم نیز نباید غافل بود که هاشمی زیر فشار سنگین نیز قرار داشت. شاید در قریب به 50 سال زندگی سیاسی‌اش او کمتر در یک چنین وضعیت دشواری قرار گرفته بود. اما او توانست به نحو شایسته‌ای به وظیفه و مسوولیت‌های اسلامی، اخلاقی و انقلابی خود عمل نماید. شاید برخی از معترضان رادیکال و افراطی بیش از اینها از هاشمی توقع داشتند اما آنان باید به هر حال واقعیت‌های انکارناپذیر جامعه‌مان را در نظر بگیرند. نفس اینکه او خواهان دلجویی از خانواده‌های داغدار شد؛ نفس اینکه او خواهان آزادی بازداشتی‌ها شد؛ نفس اینکه او پذیرفت نتایج انتخابات با تردیدهای جدی روبه‌رو ست و بالاتر از همه، نفس اینکه او به خواست و اراده ارکان قدرت تن نداد و مهر تایید به نتایج انتخابات 22 خرداد نزد، بزرگترین نکات موضع‌گیری‌های او بود.

در عین حال این نکته مهم را نیز نباید نادیده گرفت که هاشمی سعی کرد به مسوولان یادآوری کند که همه عظمت و شکوه نظام بعد از اسلامیت آن در رای مردم خلاصه می‌شود.

به هر دلیل و انگیزه‌ای که نظام رای مردم و پشتوانه‌ مردمی‌اش را از دست بدهد، نه دیگر آن را محصول انقلاب اسلامی می‌توان دانست، نه نظامی که مرحوم امام خمینی اصرار به ایجادش داشت. شاید به واسطه همین نکته به تنهایی بغض و کینه تندروهای اصولگرا به هاشمی افزایش خواهد یافت، اما به همان میزان نیز به محبوبیت او در میان مردم افزوده خواهد شد. شاید هاشمی هنوز متوجه نشده باشد که دست سرنوشت‌ساز تاریخ پرتب‌وتاب و غرورآفرین انقلاب اسلامی، هنوز او را رها نکرده است.

صادق زيیا کلام

1 نظرات:

VENUS گفت...

هاشمی نباید کم بیاره, نباید کوتاه بیاد.


Free Blogger Templates by Isnaini Dot Com and Real Estate. Powered by Blogger