۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

چرا این برگ رای ها تا نخوردن؟؟؟







دوستان کسی هست که رایشو تا نخورده انداخته باشه تو صندوق؟ یا دیدین که کسی این کارو انجام بده؟

احمدي نژاد خواستار رسيدگی به پرونده ندا شد!

خوش بگذره....


ميدونی آقای احمدی نژاد ، خوشم مياد که خوب از خواب خرگوشی بيرون اومدی و هيچ کس به اندازه تو دار و دسته ت از آمار دقيق مخالفا خبر نداره و هيچ کس هم بيشتر از تو ازشون نمی ترسه. حالا برای جلب نظر مخالفات مجبوری بری از آزاد راه تهران شمال بازديد کنی چون فکر می کنی مخالفات فقط يه عده مرفه بی دردن که بزرگترين مشکل زندگيشون ترافيکيه که بايد تحمل کنن تا به وِيلاشون برسن. احتمالا طرح بعديتم گسترش ده هزار درصدی تعداد دامپزشکيا و ايجاد اورژانس هوايی دامپزشکيه که اگه پای پاپی های اين گروه اوخ شد يه وقت مشکلی برای درمانشون نباشه!
خوبه، اشتباه پشت اشتباه. اين خيلی به نفع ماست. هرچی تو از مردم دورتر بشی به نفع ماست. بهتره فکر کنی اين گروه رو هم می شه با سيب زمينی های بزرگتر فريب داد. اين جوری هم سيب زمينی رو دادی هم نفرت از حماقتت رو تو قلباشون بيشتر کردی. بهتره فکر کنی همه مخالفات مرفه بی دردن. اينجوری ديگه کاری به مخالفای اصليت که آدمای عادين نداری. اميدوارم چهار سال آينده بهت خوش بگذره....

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

کی چی شد؟(نوشته ابراهیم نبوی)


در این ماه اتفاقات مهمی رخ داد که باعث شد تعدادی از شخصیت های کشور از چیزی که قبلا بودند، خواسته و ناخواسته تبدیل به چیزی بشوند که نبودند.
سید محمد خاتمی: یک فیلسوف اصلاح طلب که همه بخاطر او به موسوی رای دادند، تبدیل شد به یک فیلسوف اصلاح طلب که همه بخاطر موسوی دوستش دارند.
مهدی کروبی: یک نامزد لر شجاع که اصلاح طلب بود، تبدیل شد به رئیس دیده بان حقوق بشر و رئیس سازمان زنان ایران و پس از انتخابات در شلوغی خیابانها گم شد.
محسن رضایی: یک سردار متخصص استراتژی و کارشناس فدرالیسم که در عرض 24 ساعت تبدیل به قهرمان ملی شد و آنچنان مورد توجه قرار گرفت که یادش رفت قبل از انتخابات انصراف بدهد، در نتیجه بعد از انتخابات از قهرمانی ملی اعلام انصراف کرده و سالم به پایگاه خود بازگشت.
محمود احمدی نژاد: یک قهرمان بین المللی در عرصه خارجی و یک رئیس جمهور بدنام بی عرضه در عرصه داخلی که در عرض یک هفته تبدیل به یک جنایتکار جنگی در عرصه جهانی و یک کودتاچی بدنام بی عرضه دروغگو در عرصه داخلی شد.
اکبر هاشمی رفسنجانی: یک سوپرمن که قرار بود وارد اتاقش بشود و کت و شلوارش را دربیاورد و به نجات همه بپردازد، وی وارد اتاق شد و با گذشت سه هفته هنوز از آن خارج نشده است.
اکبر ناطق نوری: یک رئیس دفتر رهبری که از سوی یک نامزد محبوب رهبری متهم به فساد مالی شد. وی از آن تاریخ از خانه خارج شده و هنوز مراجعه نکرده است.
علی لاریجانی: شخصیت هشتم حکومت جمهوری اسلامی که به دلیل حذف نابهنگام پنج شخصیت دیگر، تبدیل به شخصیت سوم حکومت شد. وی در حالی که داشت می دوید از همه تندروها عقب ماند و به مدت یک هفته تبدیل به یک شخصیت میانه رو شد.
محمد علی ابطحی: یک شخصیت روحانی اینترنتی دوست داشتنی میانه رو و معتدل که به دلیل انقلابیگری دیگران دستگیر و از صحنه مبارزات دیلیت شد.
عطاء الله مهاجرانی: راست ترین نیروی اپوزیسیون در طول تاریخ که قرار بود چپ ترین نیروی پوزیسیون بعدی بشود، ولی در اثر یک تصادف نابهنگام تبدیل به رهبر معترضین شد.
شیرین عبادی: مهم ترین شخصیت بین المللی ایرانی که اخیرا متوجه شده است انتخاباتی در ایران صورت گرفته است.
محسن مخملباف: یک فیلمساز معتبر بین المللی که بیست سال از سیاست جدا شد و از ده روز قبل، روزی یک سال عقب ماندگی اش را جبران می کند.
غلامحسین کرباسچی: یک شهردار اسبق که ده سال مشغول زیباسازی شهر تهران بود و بشکلی موفقیت آمیز همین پروژه زیباسازی را در مورد شیخ اصلاحات انجام داد و او را از یک کوهستان بی آب و علف تبدیل به یک چشم انداز دیدنی کرده و مجددا به همین اتهام زندانی شد.
صادق محصولی: یک وزیر میلیاردر که به دلیل عدم آشنایی با مقدمات ریاضیات حاصل جمع اعداد را قبل از انجام چهار عمل اصلی به عنوان نتیجه انتخابات اعلام کرد. او ترجیح داد به جای چهار عمل اصلی ریاضی( منها، جمع، ضرب و تقسیم) از چهار عمل اصلی فیزیکی( زدن، انداختن، سقوط و شتاب دادن) استفاده کند.
فاطمه رجبی: همسر سخنگوی دولت که تا یک ماه قبل کسانی را که به طرف صاحبش حمله می کردند گاز می گرفت، وی در ماه گذشته اصولا گاز می گیرد، دلیل خاصی هم ندارد.
میرحسین موسوی: یک نخست وزیر سابق که بیست سال نقاشی می کرد و حرف نزد، نزد، نزد، نزد، نزد، نزد، اممممما حالا که آمد حرف بزند، آی زد!!!!
سید علی خامنه ای: یک رهبر متوسط و معمولی که هیچ وقت نه خیلی چپ زده بود نه خیلی راست، نه خیلی کند رفته بود، نه خیلی تند، نه خیلی مورد توجه بود، نه خیلی مورد بی احترامی، و سرانجام تصمیم گرفت حرف آخرش را بزند، اما دستپاچه شد و آخرین حرفش را زد.
حزب الله: گروهی از آدمهایی که پیراهنشان را روی شلوارشان می انداختند و به مردم اخم می کردند، سرانجام آنان دست شان را زیر پیراهن شان بردند و اسلحه های شان را کشیدند.
مردم ایران: هفتاد میلیون نفر که سی سال بود رفته بودند توی خانه و بیرون نمی آمدند، حالا سی روز است که از خانه بیرون آمدند و دیگر توی خانه نمی روند.

چه کسی ندا را کشت؟

روزنامه سپاه: بی بی سی به اوباش پول داد و ندا را کشت.
سفیر ایران در مکزیک: سازمان سیا ندا را کشت.
خبرگزاری رسمی ایرنا: تک تیرانداز منافقین ندا را کشتند.
امام جمعه تهران: خود اغتشاشگران ندا را کشتند.
پزشک ندا: بسیجی ای که ندا را کشت دستگیر شد و کارتش موجود است.
نتیجه گیری: یک بسیجی تک تیرانداز نفوذی منافقین که دست به اغتشاش زده بود و جزو اوباش به شمار می آمد، از بی بی سی که توسط سیا اداره می شود، پول گرفت و بعد از کشتن او کارتش را به یکی از افرادی که در خیابان بودند داد و فرار کرد!

تکرار تاریخ


حتما بزرگترای ما یادشونه که زمان شاه چطوری زندانیا رو با زور شکنجه وادار می کردند جلوی تلویزیون توبه نامه بخوونن... دلم می خواد از یکیشون بپرسم : هیچ تصور می کردید ،بعد از ریختن اون همه خون، بعد از اون همه سختی و فراز و نشیب، در طول عمر خودتون، بازم این صحنه ها رو ببینید؟

خدا پدر و مادر مخترع موبایل دوربین دارو بیامرزه!

نامـه سرگشـاده عبد العلی بازرگان (فرزند مهندس مهدی بازرگان) به رهبری


هوالعلی الکبیرجناب آقای سید علی خامنه ای، نمیدانم با چه زبان و از کدامین ظلم و جنایتى با شما سخن بگویم که مشفقان و دلسوختگان ملت نگفته باشند؟ در نظام متمرکز و مطلقه ای که همه راهها منتهی به رأی و تصمیم شخصی شما گشته، نامه‌های ناصحانه متعددی در ارتباط با تقلب انتخاباتی وسرکوب خونین معترضین به جنابعالی نوشته شده که هیچکدام هم پاسخی دریافت نکرده‌اند. بنده نیز امیدی ندارم این نوشته از کانال‌های کنترل شده ارتباطی بیت بگذرد و به رؤیت شما برسد، با این حال بنا به وظیفه ملی و دینی خود نکاتی را یادآور می‌شوم.

در نظام ولایت مطلقه فقیه، شما و تئوریسین‌های این تِز مدعی هستید مشروعیت خود را نه از آراء اکثریت مردم، بلکه ازپیوند به ولایت اهل بیت مطهر پیامبرمکرم اسلام ۖ می‌گیرید. سرسلسله ولایت و عرفان در مکتب تشیع امیرالمومنین علی(ع) است که دیدگاه سیاسی خود و معیارهای مطلوب حکومتی را در "عهدنامه‌ای" که به "منشور حکومت اسلامی" شهرت یافته، تدوین کرده است. عهدنامه‌ای که برای اداره سرزمین بزرگ مصر به "مالک اشتر" سپرده تا درماموریت خطیر خود به عدالت رفتار کند. بنابراین بر آن شدم عملکرد شما در وقایع خونبار اخیر را در عرضه به این منشور، که تبلور عصاره تجربیات حکومتی نخستین امام مکتب تشیع است، مورد ارزیابی و مقایسه قرار دهم. گرچه این نکات را بهتر از من می‌دانید، اما خواستم به مصداق:"فذکرفان الذکری تنفع المومنین"، هرچند خوشایند شما و چاپلوسان نباشد، هم یادآوری کرده باشم، و هم به کسانی که ولایت شما را از سنخ همان ولایت می‌دانند تفاوت زمین تا آسمان را به توفیق حق نشان دهم.

الف) بدبينى ملت به رهبرى
جناب آقای سید علی خامنه ای، نمیدانم با چه زبان و از کدامین ظلم و جنایتى با جناب آقای خامنه‌ای، میلیون ها ایرانی آزاده، به حق یا باطل، شما را در حوادث اخیر به خاطر حمایت بی دریغتان از رئیس جمهورو تقلب آشکارانتخاباتی همکاران او، عامل اصلی تشنجات و کشتارها می‌دانند وسیاست‌های یک طرفه و استبدادی شما را محکوم و عدالت و صلاحیت رهبری‌تان را انکارمی کنند. جنابعالی مسلماً چنین قضاوتی را بر نمی‌تابید، اما مدعی پیروی از کسی هستید که (در همان عهدنامه) فرمود:
اگر ملت برتو گمان ستمگری بَرَد( حکم ترا ظالمانه بشمارد)، عذر خویش را با شفافیت تمام برای آنها بیان کن و بدگمانی مردم را با دلائل روشن از خود دور ساز. مسلماً در این (تمکین به حقوق و حاکمیت مردم) ریاضتی است که باید بر خود دهی، و رفاقتی است با مردم، و رسیدنی است به آرمانت که باید برپاداشتن مردم در راه حق باشد. (بند ۱۳۰ عهدنامه)
اما شما جز تأیید شتابزده صحّت انتخابات پیش از زمان قانونی آن و مردود شمردن ادعای مخالفین بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هیچ دلیل و منطقی جز پافشاری بر درستی و "شیرینی"! آن ارائه ندادید، بلکه نیروهای سرکوب تحت فرمانتان را از "تلخی" عواقب کشتار منع نکردید. در حالی که باید به جای تهدید و توبیخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهی ازملت، آنها را آموزش و رشد می‌دادید.

با وجود بسته شدن خبرگذاری‌ها و همه امکانات و ابزار رسانه‌ای ِ قابل کنترل، برای بی خبر نگه داشتن توده‌های مردم از سرکوب سازمان یافته حاکمیت، به نظر نمی‌رسد برای شما محدودیتی برای آگاهی ازعوارض این قلع و قمع باشد. آیا هرگز گزارش و عکسی ازشهدا و مجروحین وقایع اخیر را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آیا می‌دانید نزد خدا و خلقش، به عنوان تصمیم گیرنده اصلی و مسئول مستقیم آنها پاسخگوی در دنیا و آخرت هستید؟ از دو حال خارج نیست؛ یا می دانید، یا نمی دانید. این سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آیا به یاد نمی‌آورید!؟

اختلاف میان مقام رهبری و ملت، امری بسیار طبیعی و عادی در سایر کشورهاست، در نظام ولایت فقیه، همواره این مردم هستند که صغیر و مهجور و محتاج سرپرستی هستند و حق همیشه با رهبری است و نظر او "فصل الخطاب" و "حکم حکومتی"اش حذف کننده هرحرکت فکری است. اما در همان "عهدنامه"، در تنازع احتمالی رهبر با ملت (مشابه چنین حوادثی)، تصریح شده است طرفین موظفند به کتاب و سنت (قانون) مراجعه نمایند ورهبری هیچ حق ویژه ای بر دیگران ندارد (بندهای ۶۳ تا ۶۵).

جناب آقای خامنه‌ای، اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت اختلاف و فاصله‌ای عمیق افتاده است که در صورت لجاجت و بی‌اعتنائی به حقوق مردم، میرود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود آثار چنین فتنه‌ای که تا ابد بر پیشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نیکوئی از شما باقی نمی‌گذارد.

توجه تان را به تصویر زشتى ازاین اوضاع در فرازی دیگر ازعهدنامه جلب میکنم:
اگر ملت بر رهبری چیره گردد (نظام مدیریت گسسته شود) یا رهبری به ملت ستم کند، در این هنگام اختلاف کلمه پدید می‌آید و نشانه‌های زورگوئی قدرت آشکار می‌گردد، فریب کاری‌های دینی زیاد می‌شود ، عمل به سنت‌های نیکو متروک می ماند، هر کس به دلخواه عمل میکند، احکام معطل می‌ماند، دردها و بیماری‌های(جسمی و روحی) مردم افزون می‌شود، هیچ کس از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمی به دل راه ندهد (بی‌تفاوتی مردم). در این هنگام نیکان به‌خواری و بدکاران به عزّت می‌رسند. (خطبه ۱۶۰)
ب) انتقاد به رهبرى
جناب آقای خامنه‌ای، علی(ع) که شما سالی را به یاد او نامگذاری کردید، در همان آغاز خلافت، صریحاً مردم را به حق‌گوئی (انتقاد) از خود و نظردهی (مشورت) دعوت و تأکید کرد: "من بالاتر از این نیستم که اشتباه نکنم، مگر آنکه خدا کفایتم کند" (خطبه ۲۱۶) و در متن عهدنامه معروف خود به مالک هشدار داد:
باید نزدیک‌ترین وزیرانت از نظرقرب مقام کسی باشد که بیشترین حرف تلخ حق را به تو میزند و آنگاه که عملی از تو سر می‌زند که خدا از اولیائش ناخوش دارد، کمترین یاری را به تو می‌رساند، ... همکارانت را به جد بیاموز تا تو را ستايش و بی‌جهت تجلیل نکنند. (بند ۳۳)
شما اگر در حوادث اخیر به جای دستگیری گسترده رهبران گروه های سیاسی و صاحب نظران دلسوزملک و ملت، از بیم واهی بهره برداری از نیروی خشم ملت، و اعتمادتان به تحلیل‌های اطرافیانتان، طبق فراز زیر با آنان گفتگو و رایزنی می‌کردید، آیا به صلاح خودتان و ملک و ملت مظلوم نبود؟
تا آنجا که می‌توانی با دانایان و حکیمان (کارشناسان) در تثبیت آنچه امور کشور را به اصلاح و مردم را به پا می دارد مذاکره کن. (بند ۴۰)
رهبران فکری و سیاسی مردم که جای خود دارد، شما طبق این عهدنامه وظیفه دارید بخشی از اوقات هفته را به شنیدن نظریات کسانی که به شما انتقاد دارند، اختصاص دهید:
باید قسمتی از اوقات خویش را به کسانی که مطالباتی ازخودت دارند اختصاص دهی و در مجلسی عمومی که نهایت تواضع را به خاطر خدا انجام می دهی، بدون حضورنیروهای نظامی، حراستی (امنیتی) و پلیس، شخصاً حضوریابی تا گویندگان (شاکیان) بدون لکنت زبان با تو سخن بگویند، که من از رسول خدا، نه یکبار، که به کرات شنیدم که می‌فرمود: هرگز نظامی را که حق ِ ضعیف بدون لکنت زبان از قوی ستانده نمی‌شود، نمی توان نظام مقدس (پاک و مبرای از عیب) شمرد... ( بندهای ۱۰۹ تا ۱۱۱)
جناب آقای خامنه‌ای، هواداران شما با کدام معیار، حکومتی را که مطالبه امانت درآراء انتخابات را با ضرب و شتم و ابزار قتاله پاسخ می‌دهند، نظام مقدس!! می‌شمارند؟ شما وقتی کارهای بزرگ را به اشخاص کوچک می‌سپارید، برای حفظ موقعیت خود از هیچ اقدامی فروگذاری نمی‌کنند. به راستی منطق شما درحمایت مستمر از آقای احمدی نژاد، که مملکت را با عملکردش در آستانه نابودی قرار داده، جز نزدیکی به افکار خودتان، آنچنان که در نماز جمعه گفتید، چیست؟ نمازی که فرصت استثائی خدائی بود تا جامعه را با قبول تقلب وقضاوت منصفانه خودتان به آرامش بیاورید. اما در "عهد نامه علی" آنگاه که ضوابط گزینش کارگزاران را: داشتن تجربه، حیاء، خانواده صالح، سابقه در اسلام پیشگام (نه متحجر)، اخلاق کریمانه، بی طمعی مالی، عاقبت اندیشی و ... تبیین میکند به گونه دیگری توصیه شده است:
کارگزارانت را پس ازآزمایش به کار بگمار، نه با تمایل شخصی و رأی فردی. که این شیوه ظلم است و خیانت (به ملت). (بند ۷۲)
ج) سركوب مخالفينکشتارهای فجیعی که در برخورد با دانشجویان و یا در تظاهرات مسالمت آمیزخیابانی در حوادث اخیرتوسط نیروهای تحت فرمان مستقیم وغیر مستقیم شما رخ داده است، تماماً حکایت از عزم راسخ آن مقام در قلع و قمع مخالفینی می‌کند که جز تجدید انتخابات ِمهندسی شده درخواست دیگری ندارند. گویا فدا شدن هزاران نفر برای به کرسی نشاندن تصمیم رهبری و نادیده گرفتن میلیونها درخواست منطقی اهمیتی در نظام ولائی شما ندارد!؟

اگر از خاطر نبرده باشید،۵۶ سال قبل در بیدادگاه نظامی شاه، وقتی مرحوم طالقانی و سایر سران نهضت آزادی محاکمه می‌شدند، مهندس بازرگان پس از دریافت محکومیت ده ساله خود خطاب به تیمسار"قره باقی" رئیس دادگاه گفت:
ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون وبه شیوه مسالمت آمیز با شما سخن می‌گوئیم. با محکوم کردن ما ملت خاموش نمی شود بلکه با زبان دیگری با شما سخن خواهد گفت.
ده سال بعد حرکت‌های چریکی درجنگل‌های "سیاهکل" و عملیات مسلحانه شهری جایگزین مبارزات مسالمت آمیزپارلمانی شده بود. تشکیلات شما استثنا نیست و قوانین الهی شیخ و شاه نمی‌شناسد.

شما این سخت‌سری و قاطعیت را به نفع نظام ولائی می‌دانید، اما در فراز دیگری از منشور حکومتی على (ع) نظر دیگری عنوان شده است:
ترا هشدار میدهم در باره خونها (جان مردم) و خون ریزی به ناحق. زیرا هیچ عاملی بیش از کشتاربه ناحق موجب بروز نابسامانی‌های اجتماعی (نقمت) و پی‌آمدهای تخریبی عظیم و زوال و بریده شدن مدت (حکومت) نمی‌گردد .... مبادا پایه های سلطنت خویش با ریختن خون حرام تقویت کنی که چنین شیوه‌ای نه تنها موجب تضعیف و سستی ارکان حکومت، بلکه زوال و انتقال آن (به نظامی دیگر) می‌شود. (بند ۱۴۱)
جناب آقای خامنه‌ای، شما که اجازه نمی‌دهید خبرنگاران داخلی و خارجی از صحنه‌هائی که هوادارانتان آفریده‌اند، فیلم و گزارشی تهیه کنند، آیا مستقل از فضا و فیلتری که پیرامونتان ایجاد کرده‌اند هرگز فرصت کرده‌اید نیم نگاهی به عکس‌ها و فیلم‌هائی که جوانان جسور با موبایل‌های خود از جنایت‌های مأمورانتان گرفته‌اند بیندازید؟ آیا حمله نیروهای سرکوبگر در لباس شخصی را که همچون گرگ به جان جوانان برومند وطن افتادند دیده‌اید؟ مگر امام علی(ع) در همان عهدنامه هشدار نداده بود:
مبادا، همچون درندگان به جان مردم افتاده و خورد نشان را غنیمت بشماری. آنها از دو حال خارج نیستند؛ یا برادر دینی تواند و یا همنوع تو (بند ۹ و ۱۰).
البته شما در نماز جمعه با فرافکنی زیرکانه‌ای مسئولیت این جنایت ها را به گردن "تروریست های نفوذی"! انداختید که در پوشش تظاهرات خیابانی ضربات تروریستی خود را وارد می کنند. عجبا، چگونه است که تروریست ها اهداف خود را همواره از میان دانشجویان معترض دانشگاهها و در میان مردم عادی انتخاب می‌کنند!؟گفتید:"اینکه بروند دانشگاه و جوان دانشجوی مؤمن و حزب اللهی را آنهم با شعار رهبری مورد تهاجم قرار دهند دل انسان را واقعا خون می کند"! اگر چنین احساسی صادقانه است، چرا برای یکبار هم که شده دستور نمی‌فرمائید نیروهای انتظامی شما با نیروهای رسمى با لباس شخصی برخورد و آنها را دستگیر کنند؟

امام علی به مالک اشتر، با آنکه مطمئن ترین یاور او بود، در دفاع از حقوق مردم تازه مسلمان مصرو پرهیز او از اتخاذ شیوه‌های خشن در برخورد با مردم فرمود:
اگر به خطا کسی را کشتی یا تازیانه‌ات، یا شمشیرت، یا دستت در عقوبت از حدّ گذرانید، یا با مشت و بالاتر از آن، به ناخواسته مرتکب قتلی شدی، نباید گردن کشی و غرور قدرت تو مانع آید که خون بهای مقتول را به خانواده اش بپردازی.
جناب آقای خامنه‌ای، در نظام ولایتی شما خونبها که پیش کش! جنازه جوانان را هم به خانواده‌هاشان به راحتی تحویل نمی‌دهند تا بر آنان عزاداری کنند!؟ این است رأفت وعطوفت اسلامی ادعائی شما!

شما با تحریک عواطف مذهبی نمازگزاران، بخش عظیمی از ملت را فریب خوردگان یا وابستگان به بیگانه شمرده و مرتکب ظلم عظیمی می‌شوید. شما ناله و نفرین مادران داغدار وفرزندان شکنجه شده آنان را نمی‌شنوید اما در نظام خداوند ِ سمیع و علیم ناله والدین "ندا"های مقتول بدون جواب نمی‌ماند.
هیچ عاملی برای تغییر نعمت‌ها (راحت و رفاه و امنیت و آزادی) در جامعه و شتاب گرفتن نقمت ها (نومیدی، اعتیاد، فساد، فحشاء و ...) مؤثرتر از قدرت گرفتن یک حکومت بر پایه ظلم نیست. زیرا خداوند شنوای دعای شکنجه دیدگان و در کمین ستمگران است. (بند۱۹)
د) شخصيت پرستى مشركانهجناب آقای خامنه‌ای، ملت ما در انقلاب سال ۵۷ ازطاغوت زمان که نماد طغیان استبدادی یک فرد بود، نجات یافت و به حاکمیت ملی رسید. اینک پس از ۳۱ سال، گرچه ظواهر و عناوین عوض شده، اما همچنان در بر همان پاشنه می گردد و اکثریت ملت درنظام ولایت مطلقه و شورای نگهبان و سایر نهادهای وابسته، از حاکمیت خود محرومند. شیوه‌های شخص پرستی و بت سازی مشرکانه از مقامات و تملق و چاپلوسی، سکه رایج زمانه است و بر خلاف امام علی که در طرد و دفع متملقین فرصت‌طلب از هیچ فرصتی دریغ نمی‌کرد، متأسفانه دیده نمی‌شود مقام رهبری ابراز برائتی از چنین چاپلوسانی کرده باشند. گویا این فراز زیر از عهدنامه به کلی فراموش شده است:
هرگاه از اقتدارخویش احساس ابهت واوج خیال (در آسمان جاه و مقام) کردی، نگاهی به عظمت ملک خداوند بر بالای سرت بیفکن و قدرت او را برخویش، که فاقد آنی، در نظر بگیر. با چنین به خود نگریستنی سرکشی تو تسکین می یابد، تند و تیزی تو فرو می‌کاهد و عقل و خِردی که از توگریخته باز می‌گردد. (بند۱۴)
ه ) عدالت پرورىانتظار ملت از شما چیزی جز انصاف و عدالت و ترجیح حقوق ملت برتمایلات خودتان نیست، شادمانی شما نیز، آنچنان که در عهدنامه آمده است، نباید جز اجرای عدالت و جلب رفاه و رضایت مردم باشد. این سخن ِامامی است که یکسره از ولایت او داد سخن می‌دهيد:
بهترین مایه شادمانی رهبران باید بپا داشتن عدالت در شهرها وپدیدار شدن دوستی (طرفداری) ملت باشد و چنین دوستی حاصل نمی‌شود، مگربا خوش‌بینی‌شان و این نیزحاصل نمی‌شود جز با گردآمدنشان پیرامون مسئولین امور و سنگین نشمردن بار دولت آنها بردوش خود و ترک ِآرزوی سر آمدن دوران زمامداری‌شان (بند۵۸).
جناب آقای خامنه‌ای، پایان بخش نامه خود را مقدمه عهدنامه امام علی قرارمی‌دهم، مقدمه‌ای که به هنگام اعزام مالک اشتر به سرزمین فراعنه، نوشته شده است:
ای مالک، بدان که تو را به سرزمینی فرستاده‌ام که پیش از تو دولت‌ها دیده، برخی دادگر و برخی ستمگر. و مردم در کارهای تو به همان چشمی می‌نگرند که تو در کار رهبران پیش از خود می‌نگری ودرباره تو همان می‌گویند که درباره آنان می‌گوئی و نیکوکاران را از آنچه خدا بر زبان مردم جاری می‌سازد توان شناخت.
میهن عزیز ما بیش از ۲۵ قرن است درسلطه سلسله سلاطینی، عموماً ستمکار زیسته است، زمان زیادی ندارید تا قضاوت بندگان خدارا عوض کنید. آریامهر!! آنگاه صدای انقلاب مردم را شنید که فریاد "مرگ برشاه" همه فضای شهر را پر کرده بود. به نصیحت امیرمؤمنان گوش دل بسپارید که فرمود:
کفایت کار مردم به عهده تو قرار گرفته وخداوند ترا در رفتارت با ملت امتحان می‌کند. پس خود را در جنگ با خدا قرار مده که قدرتی در برابر انتقام او نداری و نیز بی‌نیاز از عفو و رحمتش نیستی. (بند۱۱)
... و مااریدان اخالفکم الی ما انهیکم عنه ان ارید الاالاصلاح مااستطعت و ماتوفیقی الابالله علیه توکلت و الیه انیب (هود۸۸).عبدالعلی بازرگان
اول تير ماه ۱۳۸۸

یک کاریکاتور ایتالیایی در مورد ایران


ترجمه: تو باید فرهنگ پذیرش شکست رو یاد بگیری!

چرا...؟

نمی خواستم اینو بنویسم. به نظرم رسید شاید توضیح واضحات باشه. اما وبلاگ مهسا رو که خووندم دیدم نوشتنش خالی از لطف نیست...
ساعت نزدیکای 10 شب بود. داشتم برمی گشتم خونه. تصویرایی که چند دقیقه قبل دیده بودم یه کم گیجم کرده بود. مغازه های بسته... صدای بوق ممتد ماشینا... خیابونی که با سنگ و آجر فرش شده بود... تظاهرات مردم... شعار دادنا... هوای پرشده از گاز اشک آور... صدای تیر اندازی... حمله ی وحشیانه پلیس به دو تا دختر جوون که فقط جرمشون کند راه رفتن و تماشای تظاهرات بود... گرچه که سعی کرده بودم زود از تو شلوغی فرار کنم اما صحنه های زیادی رو دیدم که تا قبل از اون فقط شنیده بودم... تصمیم گرفتم راهمو عوض کنم و از یه مسیر خلوت تر برم خونه. نمی دونم چی شد که یه کوچه زودتر از کوچه مورد نظرم پیچیدم . انقدر حواسم پرت بود که تابلوی بن بست و تجمع افراد زیادی که سرکوچه بودنو ندیدم. وقتی متوجهشون شدم که داشتم از بینشون رد می شدم. سمت چپم به تعداد آدما موتور پارک شده بود. جالب اینجا بود که همه یه دست کلاه کاسکت های نویی سرشون بود. تعدادشون به خوبی 40 50 نفر بود و اون جایی که جلوش وایساده بودن و دائم هم رفت و آمد داشتن یه تابلو داشت که روش نوشته بود: پایگاه مقاومت بسیج ناحیه ........ رفتم ته کوچه و دور زدم. به نظرم تجمع مهمی نیومد. آخه ساختمونه شبیه مسجد بود و قیافه ها و لباسای آدماشم عادی بود. گفتم شاید مراسمی بوده. اما موقع برگشتن چیز جالبی دیدم. بعضیاشون به دست و بازو هاشون نوار سبز بسته بودن!! اونم جوری که خیلی تابلو بود! یه دفعه هم دوتاشون سوار موتوری که صدای اگزوزش کر کننده بود اومدن طرفم. اون موقع تازه چوبای تو دستشونودیدم. نمی دونم که به چی هم می خندیدن... همین موقع بود که 2تا ماشین وارد کوچه شد و باعث شد جمعیت کنار بره تا بتونم از کوچه برم بیرون.
دیگه برام عین روز روشن شد که شیشه شکستن و خسارت زدن و آزار مردم کارکیاس. شاید تا قبلش به خودم می گفتم که مردم خودشون عصبانین و اینم یه نشونه از اعتراضشونه. آخه این چیزا توی اعتراضا همیشه بوده و به قول کتاب انقلاب نمی شه نباشه چون تا حالا سلبقه نداسته که نباشه!!!اما فهمیدم که شعبون بی مخ های جدید خیلی حرفه ای تر و سازمان دهی شده تر و با برنامه تر عمل می کنن و احتمالا برای کاراشونم یه عالمه حدیث و آیه به خوردشون دادن!
فقط این وسط دلم برای بسیج سوخت. چرا جایی که یه روز برای حمایت از مردم شروع به کار کرد، الان باید یه جای دنج برای یه عده منافق ضد مردم باشه؟


Free Blogger Templates by Isnaini Dot Com and Real Estate. Powered by Blogger