۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

فيلتر شدن عجب لذتی داره!


دوستان عزيزم سلام.

من هم همون طور که مستحضريد به فيض فیلترینگ نائل شدم! قبل از هر چيز دلم می خواد حرف یکی از دوستانم رو به گوش اون دسته از افرادی برسونم که فکر می کنن با این جور کارا نتيجه ای می گیرن. اونا می تونن وبلاگ منو فیلتر کنن اما نمی تونن افکار من رو فیلتر کنن! انديشه ی من حتی پس از مرگ من هم از بین نمیره.

این آدرسhttp://sedaye-sokoot2.blogspot.com آدرس وبلاگ جدیدمه که اميدوارم که به صدای سکوت 100 هم برسه!

از همراهی همه ی دوستان باز هم تشکر می کنم.

منتظر نظراتتون توی وبلاگ جدیدم هستم.

۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

تمبرهای پستی در هلند

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار....ه






۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

سیزده آبان و سبزها در اصفهان



واقعا امروز روز بی نظیری بود. حتی تصور هم نمی کردم که این همه جمعیت بیان. جمعیت به حدی بود که نیروی انتظامی و بسیج هیچ کاری نتونستن بکنن. البته مث همیشه ضرب و شتم بی دلیل مردم و دستگیری های کور دیده می شد اما این کارا نتونست جلوی مردم معترض رو بگیره و می تونم به جرات بگم که تاثیر خاصی نداشت. مردم از میدون انقلاب تا دروازه دولت ایستاده بودن وگاز اشک آور و باتوم نتونست متفرقشون کنه. البته جز 10 تا 15 دقیقه ی اول که همه با هم شعار "سفارت روسیه / لانه ی جاسوسیه" و "مرگ بر دیکتاتور" رو می دادن و شعر "یار دبستانی من" رو می خوندن (فیلم پایین) صدای شعارها به ندرت بلند می شد. من از ساعت 10:25 اونجا بودم و تا 1 که برگشتم از تعداد مردم کم نشده بود. از حاشیه های تظاهرات هم قطع شدن خطهای تلفن همراه بود که خیلی عجولانه و بعد از گذشت یک ساعت از تجمع مردم صورت گرفت. یه چیز دیگه هم که خیلی توجه رو جلب می کرد تعداد زیاد بسیجیایی بود که از مردم فیلم و عکس می گرفتند. علاوه بر اینا یه ترقه های مسخره هم به مجموعه مهمات مزدورا اضافه شده بود که در نوع خودش جالب توجه بود چون قرار بود مثلا صدای شلیک گلوله بده!

پ . ن: یه صحنه ی قشنگ از بین صحنه های زشت و زیبای زیادی که دیروز دیدم رو یادم رفت بازگو کنم. از بین این جمعیتی که اومده بودن من در دو جای متفاوت به دو تا معلول برخوردم. هر دو روی صندلی چرخ دار نشسته بودن و از ناحیه ی پا معلولیت داشتن . هر دو مچ بند های سبز به دست داشتن و بی توجه به تفاوت ها و محدودیت های جسمی شون با بقیه شعار می دادن و پا به پای مردم جلو می اومدن... فکر نمی تونم که بتونم شرحی از احساستم بعد از دیدن این دو عضو جنبش سبزرو بنویسم، فقط می تونم به خودم افتخار کنم که توی سرزمینی به دنیا اومدم که چنین فرزندانی داره




Free Blogger Templates by Isnaini Dot Com and Real Estate. Powered by Blogger